خیابان ظهیرالاسلام کجاست؟
میگویند خیابان ظهیرالاسلام، یک زمانی به سان خیابان اندرزگوی الان و جردن ده سال پیش، جایی برای دور دور بچه پولدارهای زمان قاجار تهران بوده که در مسیر آن، با ماشین و فکل اروپایی برای همدیگر چشم و ابرو میآمدهاند. پیش از آنکه مغازههای مقوا، کاغذ و چاپ این خیابان را به تصرف خود دربیاورد بسیاری از بزرگان تاریخ از جمله استاد ابولحسن صبا، میرزاده عشقی، دکتر شقاقی و سپهدار تنکابنی، از سران انقلاب مشروطه، در این خیابان یا محدوده آن زندگی میکردهاند.
ظهیرالاسلام کیست؟
در حقیقت خیابان ظهیرالاسلام که به نام داماد ناصرالدین شاه، امام جمعه تهران، نامگذاری شده قسمتی از محلهایست که به طور حدودی، از یک سو به خیابان هدایت و دروازه شمران میرسد و از سوی دیگر به خیابان صفی علی شاه و بهارستان. درست به همین دلیل مشکل بتوان این خیابانها را از هم تفکیک کرد. چون مکانهای دیدنیای هستند که هرکدام بیشتر از چند دقیقه پیادهروی از یکدیگر فاصله ندارند.
اگر صدای اگزوز موتورهای بیشمار خیابانهای ظهیرالاسلام و هدایت را نادیده بگیری و بتوانی از میان انبوه مغازههای فروش کاغذ و مقوا به لایههای قدیمیتر این منطقه نفوذ کنی هنوز هم میتوانی تهران قدیم را در خانههای آجری با ایوانهای بلند و درختهای سرو ایرانی این محله بیابی.
بیشتر خانههای قدیمی اگر تبدیل به انبار کاغذ نشده باشند به دلیل کثرت وراث (که گاهی حداقل به بیست-سی نفر میرسند) به حال خود رها شده یا تبدیل به آپارتمانهای چند طبقه با نمای سنگ خاکستری شدهاند. یکی از انتخابهای متفاوت برای بازدید از محلههای دیدنی تهران قدم زدن در منطقه ظهیرالاسلام است. آنجا به مکانهای جالبی در تهران بر میخورید که من تعدادی از آنها را برای شما فهرست کردهام:
موزه استاد ابولحسن صبا در خیابان ظهیرالاسلام
موزه استاد صبا یکی از اولین مکانهاییست که بعد از تقاطع جمهوری-ظهیرالاسلام در پیادهرو جلب توجه میکند. استاد صبا و همسر هنرمندش منتخب اسفندیاری، دخترعموی نیمایوشیج، سالها در همین خانه زندگی میکردند تا اینکه هفده سال پس از مرگ استاد، وزارت فرهنگ و هنر وقت، در سال 1353 خانه را از خانم منتخب صبا خریداری و آن را تبدیل به موزه میکند.
یک نگاه اجمالی به تاریخچه زندگی و آثار استاد صبا کافیست تا حسرت نداشتن او به دلمان بماند. این اعجوبه موسیقی ایران علاوه بر مقام استادی در سازهای ویولن، سهتار، سنتور، تنبک و غیره، شاگرد کمالالملک بود و دستی در طراحی و خاتمکاری هم داشت. در حقیقت او یکی از پایههای اصلی مکتب نوین موسیقی ایرانیست و یکی از مفاخر ملی. البته او برخلاف بسیاری از همپیالههایش آنقدر بختیار بوده که خانهاش تبدیل به گاراژ یا آپارتمان نشود.
دیوارهای موزه که زمانی دیوار اتاق پذیرایی خانواده صبا بوده، پر است از عکسهای خانواده هنرمند و هنردوست استاد صبا، به همراه هنرمندان معاصر ایران از جمله استاد شهریار و نیما یوشیج. یک علامت بزرگ «عکاسی ممنوع» هم روی دیوار است.
اما جای تعجب دارد عکاسی بدون فلاش در موزه لوور و ارمیتاژ ممنوع نیست اما چرا باید در موزه استاد صبا ممنوع باشد.
سقاخانه آیینه طهران در خیابان ظهیرالاسلام
سقاخانه آیینه تهران، واقع در خیابان ظهیرالاسلام یکی از معدود سقاخانههای به جا مانده از قرن پیش در تهران است. کاشیهای سر در آن، زمان ساختش را 1285 ذکر میکنند اما گفته میشود قدمت این سقاخانه پیش از اینهاست. میگویند بانی سقاخانه خیابان ظهیرالاسلام، موقع عبور از این نقطه نوری را مشاهده میکند و نذر میکند در این محل سقاخانهای بسازد.
مردم و کاسبان محلی تعصب خاصی نسبت به سقاخانه آیینه دارند. تا جایی که برای تمیزکردن آن باهم رقابت میکنند. با وجود اعتقاد محلیها به این سقاخانه، دخیل یا قفلی به آن بسته نشده است. یکی دیگر از عناصر جالب سقاخانهها، پیاله یا کاسه، کوزه و گلدان است که امروزه دیگر تقریبا منسوخ و اغلب مانند سقاخانه آیینه، با آبسردکن جایگزین شده است.
خانقاه صفی علی شاه در خیابان ظهیرالاسلام
مقبره و خانقاه صفی علی شاه، از مشایخ و بزرگان تصوف، در خیابان صفی علی شاه واقع شده که در واقع خیابان موازی با ظهیرالاسلام است و بیش از چند قدم از آن فاصله ندارد. این خانقاه که به نام دارالتبلیغ امیرالمومنین فعالیت میکند تاریخ بسیار جالبی دارد. از جمله اینکه علیخان ظهیرالدوله، سیاستمدار ایرانی که گورستان معروف ظهیرالدوله در شمیرانات منسوب به اوست، به عنوان جانشین صفیعلیشاه مدتی متولی آن بوده است. وقتی زنگ در خانقاه را زدم اصلا انتظار نداشتم با استقبال گرم ساکنان خانقاه مواجه شوم.
خانم و آقای مسن و شوخ و شنگی هم آنجا ساکن بودند که با لهجه شیرین اصفهانی دائم سر به سر من میگذاشتند. پیرمرد، عینک آفتابی من را به چشم میزد و میگفت: اینجا چرا اینقدر تاریکه؟ و همه قاه قاه میخندیدیم. این همه صمیمیت در عرض چند دقیقه، فضای سنگین خانقاه را تغییر داد و من خیلی سریع احساس راحتی کردم. از داخل خانقاه اجازه عکسگرفتن نداشتم اما عجالتا عکسهایی از حیاط گرفتم و در سالن اجتماعاتش چشمی چرخاندم. میگویند درخت کهن وسط حیاط را خود صفیعلیشاه کاشته است. بسیاری از دراویش برای زیارت به این آرامگاه و خانقاه میآیند و هر هفته مراسمی برگزار میکنند. میتوان در کنار مقبره صفیعلیشاه نشست و ساعتها در سکوت به مطالعه کتابهای او مشغول شد بدون اینکه کوچکترین صدای نابهنگام آشفتهات کند.
زمین این خانقاه در سال 1294 هجری قمری توسط یکی از مریدان صفیعلیشاه وقف شده و در سال 1324 هجری قمری مقبره صفیعلیشاه در آن ساخته شده است.
موزه نقاشی پشت شیشه
یکی از مکانهای دیدنی دیگر در منطقه ظهیرالاسلام، موزه نقاشی پشت شیشه حد فاصل خیابان هدایت و خیابان نورمحمدی(تنکابنی سابق) است. این موزه در حقیقت منزل دکتر سیاوش شقاقی، اولین پزشک بیماریهای ریوی در تهران بوده است. آن در اواخر دوران قاجار و اوایل دوران پهلوی ساخته شده است. شهرداری تهران این منزل را (که آن را به اسم عمارت کوشک هم میشناسند)، از وراث دکتر شقاقی خریداری میکند. در سال 1377 این منزل، به روایتی تبدیل به دومین موزه نقاشی پشت شیشه در جهان میشود. این روزها موزه برای انجام تعمیرات تعطیل است ولی گفته میشود تا عید نوروز 98 بازگشایی خواهد شد.
در حیاط موزه نقاشی، یک کافه-رستوران به نام رستوران ایل بختیاری است. به نظر میرسد رستوران ایل بختیاری بیشتر حال و هوای خانوادگی دارد و در زمستان، ساعتها میتوان زیر کرسیهایش لم داد. برای غذاخوردن میتوانید در آلاچیق یا سیاهچادر عشایری داخل حیاط بنشینید و یا رستوران سربسته داخل را انتخاب کنید.
از بین غذاها، کشک و بادمجانش را امتحان کردم و باید بگویم با توجه به قیمت غذا و نوع سرویسی که دریافت کردم چیز دندانگیری نبود. ضمن اینکه میزهای کرسی برای نشسته غذاخوردن بلند بود و شما به احتمال زیاد مثل من، در نهایت عملا عطای میزها را به لقایش میبخشید و ترجیح میدهید روی زمین سیاهچادر غذایتان را بخورید. از نکات مثبت این رستوران، به جز چیدمان ایلیاتی چشمنواز، یکی صدای موسیقی بختیاری بود که تمام مدت به گوش میرسید و دیگر صاحب رستوران، که آدم خوشمشربی بود و درباره منطقه اطلاعات جالبی داشت.
بنا به گفته مردم محلی، خانه مادر فرح پهلوی هم در این منطقه بوده است. میگویند یک روز فرح دیبا در همین منطقه، پیش یک خانم فالگیر که تا همین چند سال پیش زنده بوده فال قهوه میگیرد و فالگیر به او میگوید فقط در صورتی شرح فال میدهد که فرح جوان، بعد از رسیدن به جاه و مقام او را فراموش نکند. فرح دیبا هم قبول میکند و زن به او میگوید قرار است در آینده ملکه ایران شود. فرح در ابتدا به شوخی و خنده ماجرا را برگزار میکند اما بعد از ازدواج با شاه، برای فالگیر، منزلی در خیابان ظهیرالاسلام خریداری میکند.
معبد سیکها در محله ظهیرالاسلام
اصلا فکرش را نمیکردم که مهمترین معبد سیکهای هندی در ایران، در یکی از کوچههای ظهیرالاسلام باشد که اتفاقا هنوز در آن مراسم مذهبی برگزار میشود. پیش از انقلاب، سیکهای ایران جمعیت قابل ملاحظهای داشتند ولی رفته رفته از تعدادشان کم شد. در حال حاضر بیشتر جمعیت سیکهای ایران در زاهدان ساکن هستند و مکان مذهبی خود را دارند. اما گفته میشود جمعیت تقریبی سیکهای تهران بین شصت تا صد خانوار است. پشت معبد سیکها، مدرسه هندیها واقع شده که محل تحصیل شهروندان هندی و آفریقاییست. این معبد برای سیکهای ایران مکانی مهم است به طوری که دو نخست وزیر هند در سالهای 2001 و 2012 از آن بازدید کردهاند.
تمام شجاعتم را حفظ کردم تا بتوانم زنگ در معبد را به صدا دربیاورم؛ که لااقل تا جایی که میتوانستم در کوچه عقب عقب بروم اصلا شبیه معبدهایی که در ذهنم داشتم نبود. حتی مطمئن نبودم پرچم هندوستان و علامت خاندا روی در آهنی گردواره (نیایشگاه سیکها) به چه معناست. یک مرد هندی با عمامه سیکها در را باز کرد. سعی کردم به زبانهای مختلف او را قانع کنم که به خاطر گزارشی که مینویسم من را راه بدهد اما اصلا کارساز نبود. در نهایت معلوم شد به جز پیروان آیین سیک، هیچکس اجازه ورود به آنجا ندارد.
این معبد در سال 1320 هجری شمسی تاسیس شده و در سال 1346 به شکل و شمایل کنونی درآمده و گفته میشود معمار آن حسین مظفری ترشیزی بوده است.
تاریخچه خانه ظهیرالاسلام
به دلیل علاقه شخصی به خانههای قدیمی، خیلی خوب به خاطر دارم که در طول سالهای گذشته هربار از کنار خانه ویرانشده ظهیرالاسلام میگذشتم قلبم فشرده میشد. از فکر اینکه این خانه تاریخی با معماری بینظیر در حال تخریب است متعجب میشدم. خدا پدر رستوران و هتلهای سنتی را بیامرزد که خانههای اینچنینی را از مرگ نجات میدهند؛ حتی به دلایل تجاری.
خانه ظهیرالاسلام در تقاطع خیابان ظهیرالاسلام و هدایت ساخته شده است. یادگار روزهایی که خانههای تهران آجری بود و سنگهای زشت تیره و خاکستری بر نمای ساختمانها خودنمایی نمیکرد. نکته عجیب و جالب درباره این خانه مشخص نبودن صاحب آن است؛ با وجود اینکه زمان ساخت آن به اواخر قاجار و اوایل دوران پهلوی بر میگردد و قاعدتا باید از لحاظ تاریخی مستندات محکمی در موردش وجود داشته باشد.
بنا به روایاتی خانه متعلق به ظهیرالاسلام بوده و برخی دیگر این خانه را منسوب به محمد ولی خان تنکابنی، از فرماندهان انقلاب مشروطه میدانند. حتی این ساختمان درست به همین دلیل، دو بار با دو نام مختلف ثبت ملی شده است.
در حال حاضر پروژه مرمت این ساختمان توسط مالک آن، سازمان تامین اجتماعی، به یک شرکت خصوصی واگذار شده و مراحل مرمت و احیای آن را میتوانید در وبسایت www.zahirolislamrestoration.com مشاهده کنید. تا همین سه چهار سال پیش میشد به راحتی از خیابان اصلی وارد خانه شد ولی حالا به دلیل بازسازی امکان ورود به محوطه آن نیست. باید مدتی صبر کرد تا زیباییهای این خانه دوباره خود را نشان تهران دهد.