بافت تاریخی شیراز بهتر بشناسید!
بافت تاریخی شیراز از آن جاهایی است که از دید اغلب مسافران شیراز و حتی از دید خود بومیها مغفول میماند. شاید دلیلش دهها جاذبه گردشگری دیگری باشد که شهر به وجودشان شهره است. حافظیه، سعدیه، خانههای تاریخی مانند عمارت شاپوری شیراز، باغهای زیبا و مجموعه زندیه همه و همه آنقدر توسط این و آن توصیه میشوند که کمتر پیش میآید زمانی برای کار دیگری باقی بماند. اما اگر بارها به شیراز سفر کردهاید و حسابی چشم و دلتان از باقی زیباییهایش سیر شده میتوانید این بار را کمی به محله گردی و پرسه زدن در بافت تاریخی بگذرانید. لازم نیست مبدا و مقصد خاصی داشته باشد هر جای بافت که بروید چیزی هست که شگفتزدهتان کند.
اگر بهار باشد عطر بهارنارنجها مشامتان را بازی میدهد و اگر زمستان باشد گلولهّهای نارنجی نارنجها که شبیه لکههای رنگ پاشیده شدهاند روی آبی آسمان چشمهایتان را نوازش میکنند. اگر بخواهید چشمهایتان را ببندید شنیدن صدای مردم که میروند و میآیند و با لهجه زیبای شیرازی حرف میزنند، سر ذوقتان میآورد. اگر اهل معاشرت با مردم باشیداشد حتما آدمهایی هستند که وجودشان بخشی از میراث ناملوس شهر است و سینههایشان مملو از حرفهایی است که همه تاریخ شفاهی شهرند.
خلاصه اینکه سفرتان به شیراز چیزی کم دارد اگر روزها و شبهایی را به پرسه زدن در بافت تاریخیاش نگذرانید. بافت تاریخی این روزها دارد احیا میشود. بسیاری از محلهها کفشان سنگفرش شدهاند. برای شبها کوچهها را نورپردازی کردهاند. تا حدودی معتادین و متکدیانی که زیبایی محلهها را متاثر کرده بودند سر و سامانی داده شدهاند و همه چیز دارد روز به روز بهتر و بهتر میشود.
در این یادداشت کوتاه بخشی از هایلایتهای بافت تاریخی شیراز را با هم مرور میکنیم. باشد که برای علاقهمندان راهگشا و الهام بخش باشد.
نعمتیها و حیدریها
در کل محلات شیراز به دو دسته بزرگتر هم تقسیم میشوند. این دو دسته بزرگ نعمتی و حیدری نام دارند. محلات حیدری محلاتی هستند که ساکنان قدیم آنها پیروان فردی به نام سلطان حیدر از عرفای بزرگ شهر بودهاند. در مقابل محلات نعمتی قرار دارند که ساکنان قدیم آنها پیروان شاه نعمت الله ولی بودند. از آنجایی که این دو خط فکری در عرفان تضادهایی با هم داشتهاند، ساکنین این محلات هم چندان با هم دوست نبودند و از قدیم به درگیریها و اختلافاتشان شهره هستند. حتی این اختلافات آنقدر زبانزد بوده که امروز در بین مردم کوچه بازار دعواهای بین دو محله را دعوای حیدری و نعمتی میخوانند.
محله اسحاق بیک
این محله از بزرگترین محلات در بافت تاریخی شیراز است. وجود بناهای شاخصی مثل مسجد نصیرالملک باعث شده بیشتر توریستها خواسته یا ناخواسته دقایقی را در کوچه پس کوچههای زیبایش قدم بزنند. این محله زیر مجموعه محلات حیدری است. در میان تمام زیباییها و حال و هوای خوشی که از قدم زدن در اسحاق بیگ پیدا میکنید چند چیز حالتان را بیشتر از بقیه جا میآورد. یکی از آنها قدیمیترین عطاری باقی مانده در شیراز است.
آقای راحمی، قدیمیترین عطاری باقیمانده در شیراز
در گوشهای از محله اسحاقبیک، کوچهای به نام قشو رشو قرار دارد. در مورد وجه تسمیه قشو رشو داستان زیاد است اما بیشتریها میگویند این همان خشایار شاه است که به مرور در گویش شیرازیها تغییر کرده تا جایی که نامش قشو رشو شده است. قشو رشو به پهلوانهایش شهرت دارد. پهلوانهایی که مرام و مسلکشان بخش جدا نشدنی از هویت شیراز است. از پهلوانهای مشهوری مانند داش آکل تا آنهایی که بینام و نشان ماندهاند اما هنوز هستند افرادی مانند آقای راحمی که خاطراتی شفاف و واضح از حضورشان در محله به یاد بیاورند و به شیرینی تعریف کنند.
آقای راحمی تنها مغازه سنتی باقیمانده در کوچه قشو رشو است که از گزند عطش نو سازیهای دهههای اخیر دور و به همان شکل اصیلش باقی مانده است. بسیاری معتقدند مغازه عطاری آقای راحمی قدیمیترین عطاری شیراز است.
دیدن آقای راحمی فقط دیدن یک عطار نیست. میتوان ساعتها در کنارشان نشست و سوال کرد و داستان و خاطره از گذشتههای شیراز شنید. اگر موقعی از روز که سرشان خلوتتر است برسید، حتما در حال مطالعه میبینیدشان. اکثرا کتابهایی در مورد تاریخ پهلوانی در شیراز میخوانند اما شاید کتاب واقعی در سینه خودشان باشد. رازها و داستانهایی از مردم، محله، کسبه و اهالی زورخانه که همه و همه بخشی از تاریخ شفاهی شهرند و اگر آقای راحمی روزی نباشد آنها هم نیستند.
آقای راحمی روی گشاده و زبانی شیوا دارند. برای شنیدن لهجه زیبای شیرازیشان میتوانید کمی راجع به عکسهای توی مغازه سوال کنید تا به حرف بیاوریدشان. شنیدن داستان داش آکل از زبان آقای راحمی هم مزه خودش را دارد. آقای راحمی میتواند لوکیشن فیلم کیمیایی را هم نشانتان دهد جایی که میگویند خانه قدیم خودشان بوده است.
کوچه قهر و آشتی در بافت تاریخی شیراز
بعد از گذر از بازارچه حاجی اصغر در بافت تاریخی شیراز به کوچهای میرسید که به نام قهر و آشتی. این مدل کوچهها در بسیاری دیگر از شهر ها هم هستند. اما شاید اغلب به نام آشتیکنان شهرت دارند. قدیمیها میگویند زن و شوهری بودند که مدتها با هم قهر بودند و خجالت میکشیدند که سر صحبت و آشتی را باز کنند. یک روز اتفاقی یکی از این سر کوچه باریک و دیگری از آن سرش وارد شدند و در میانه کوچه ناگهان به هم رسیدند و چون نمیتوانستند از کنار هم با فاصله عبور کنند، هم را در آغوش گرفتند و آشتی کردند. از آن پس به این کوچه باریک میگویند قهر و آشتی و آنقدر بین مردم شهرت دارد که حتی تابلویی هم سر کوچه به همین نام نصب کردهاند.
بازار زغالیها در شیراز
بازار زغالیها هم از آن جاهاییست که در محله های شیراز از نظرها دور مانده است. راستهای کوچک که فقط در آن زغال و تنباکوی برازجانی میفروشند. تنباکوهای برازجانی در میان شیرازیها شهرت خاصی دارد. اگر کمی بیشتر در راسته زغالیها قدم بزنید میتوانید مراحل مختلف خرد و الک کردن تنباکوها را ببینید که متاسفانه این هم مانند باقی مشاغل سنتی شیراز رو به نابودی است.
بازارچه فیل
بازارچه فیل از قدیمیترین محلههای شیراز است که سقاخانه و کوچه پس کوچههای آن در داستانهای زیبا و عامیانه رسول پرویزی هم بسیار آمده اند. اگر اهل گردشگری ادبی باشید میتوانید کتابهای رسول پرویزی را در دست بگیرید و توی کوچههای این محله بگردید و مکانهایی که در داستان ذکر شده را پیدا کنید. مخصوصا داستان من و عینکم بیش از سایر داستانهایش رد پای محله را دارد.
شاید یکی از جذابترین بخشهای داستان همان جایی باشد که پسرکی که چشمانش ضعیف شده از بساط عینک فروشی عینکها را امتحان میکند و در حالی که در این بازارچه ایستاده معلمش میگوید به ساعت شاهچراغ نگاه کن. هر وقت عقربه ساعت را دیدی بدان آن عینک مناسب توست.
همین یک جمله میتواند همهمان را به قدیمتر های شیراز و ساختمانهای کوتاهش ببرد که میشد در بازارچه فیلش ایستاد و همچنان ساعت شاهچراغ را هم دید.
گود عربان در بافت تاریخی شیراز
این محله از قدیمیترین محلههای شیراز است و از معدود جاهاییست که خانههای قدیمش حفظ شده و تا حد زیادی تغییر کاربری داده و تبدیل به اقامتگاهّهای بومگردی شدهاند. سعی کنید گود عربان را جز در روز یک بار هم شب ببینید. نورپردازی محله در شب حال و هوایش را زیبا و جذابتر میکند. یک پیادهروی شبانه در گود عربان میتواند سفر شیراز را خاطرهانگیز کند.